ناگهان آمد و زد

نـاگهان آمد و زد...
آمد و کشت...
آمد و برد...
او فقط آمـده بود از دل مـا رد بشود...

| حامد بهاروند |


#عاشقانه #عکس_نوشته
دیدگاه ها (۱)

می‌خواهم بدانم می‌توانی حس کنیوقتی مدام به تو فکر می‌کنم...؟...

تو همانی که توانی بکشانی دل ما را به جهانی که دلم می خواهد| ...

بی خیالِ تمامِ این خستگی هایِ روزگارمانگار "تو" خبر از شکوفه...

اے نغمــه‌ے بهـــار، در جـانِ بیقــراراردیبهشت من صبـحت بـه ...

بقول حامد بهاروند:ناگهان آمد و زد، آمد و کشت، آمد و برد!او ف...

عاشقانه های شبنم

مواظب باش...!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط