فردی از دوستش بابت غیبت و تهمتی که به او زده بود حلالیت
فردی از دوستش بابت غیبت و تهمتی که به او زده بود، حلالیت طلبید.
او گفت به یک شرط قبول میکنم که یک بالش پر را کنار جاده روستا روی دستت بگیری و هنگامی که باد میوزد آن را با خنجر پاره کنی و در معرض باد بایستی تا تمام پرها را باد ببرد.
آن شخص آمد و گفت این کار را انجام دادم.
دوستش گفت حالا برو پرها را جمع کن.
️ وی رفت و بعد از مدتی آمد و گفت هرچه گشتم و از دیگران هم کمک گرفتم نیمی از پرها را نیافتم.
دوست حکیم و دانایش گفت:
غیبت و تهمت مانند این پرها پخش میشود و قابل جبران نیست.
او گفت به یک شرط قبول میکنم که یک بالش پر را کنار جاده روستا روی دستت بگیری و هنگامی که باد میوزد آن را با خنجر پاره کنی و در معرض باد بایستی تا تمام پرها را باد ببرد.
آن شخص آمد و گفت این کار را انجام دادم.
دوستش گفت حالا برو پرها را جمع کن.
️ وی رفت و بعد از مدتی آمد و گفت هرچه گشتم و از دیگران هم کمک گرفتم نیمی از پرها را نیافتم.
دوست حکیم و دانایش گفت:
غیبت و تهمت مانند این پرها پخش میشود و قابل جبران نیست.
- ۴۲۸
- ۰۳ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط