دیدمت وه چه تماشایی و زیبا شدهای

دیدمت وه چه تماشایی و زیبا شده‌ای!
ماه من، آفت دل، فتنه‌ی جان‌ها شده‌ای!

پشت‌ها گشته دو تا، در غمت ای سرو روان
تا تو در گلشن خوبی گل یکتا شده‌ای

خوبی و دلبری و حسن، حسابی دارد
بی‌حساب از چه سبب این‌همه زیبا شده‌ای؟

حیف و صد حیف که با این‌همه زیبایی و لطف
عشق بگذاشته اندر پی سودا شده‌ای

شبِ مهتاب و فلک خواب و طبیعت بیدار
باز آشوبگر خاطر شیدا شده‌ای

بین امواج مهت رقص کنان می‌بینم
لطف را بین‌، که به شیرینی رویا شده‌ای

دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم
نازنینا، تو چرا بی خبر از ما شده‌ای؟

🖤استاد شهریار
دیدگاه ها (۰)

ای عشق همه بهانه از توستمن خامشم این ترانه از توستآن بانگ بل...

همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامدچو فروشدم به دریا چو تو گوه...

بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دلبی روی توام، نه عقل بر جاست...

اشک رازی‌ستلبخند رازی‌ستعشق رازی‌ستاشکِ آن شب لبخندِ عشقم بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط