تب

تب؟


(بچها هانول سیزده سالشه)



ویو جیهوپ:

من چیکار کردم اون به خاطر من الان اینطوری شده هوف امیدوارم چیزیش نشه اما چرا حمومش اینقدر طول کشید
-هانول هانول داداشی حالت خوبه
&اره خوبم
-بیا بیرون دیگه زیادی زیر دوش آب سرد نمون
& دارم لباس می‌پوشم خوب اومدم
- الان حالت بهتره
&اره
-وایسا ببینم ای بابا تو هنوزم که تب داری بیا دراز بکش اینجا
&داداش خودتو خسته نکن یکم دیگه درست میشم
-چی چیو درست میشی یه کاری باهات نکردم که درست شی آخه من خر چرا با اینکه میدونستم قراره گریه کنی باهات قهر کردم
&داداش لطفا اینطوری نگو
-باشه باشه معذرت می‌خوام
&داداش واقعا میخوای حالم خوب بشه
-معلومه که می‌خوام این دیگه چه سوالیه
&فقط پیشم بمون
-پیشت می مونم اما الان باید برم واست قرص بیارم حالت خوب نیست خوشگلم
&نه تو فقط پیشم باش
-هانول چرا اینطوری می‌کنی
&تو کل وقتی که تو اتاق خونده بودم به این فکر میکردم که اگه دیگه باهام حرف نزنی چی اگه دیگه بغلم نکنی چی و داشتم دیوونه میشدم(گریه )
-هانول هانول چیشد یهو هشش آروم باش قربونت برم(محکم بغلش می‌کنه)
&(تو بغلش گریه می‌کنه)
- آخه فدای تو بشم مگه همچین چیزی میشه که من با دردونم حرف نزنم من میمیرم اگه حتی یه شب فرشته کوچولوم تو بغلم نخوابه چطوری تونستی همچین فکرایی بکنی
& وقتی شما اینطوری گفتید
- حق با توعه من اشتباه کردم
&نه تقصیر منه من نباید دیر میومدم
-باشه دیگه کافیه به اینا فکر نکن
&چشم(از بغلش میاد بیرون و اشکاشو پاک می‌کنه)
-میزاری برم برات قرص بیارم؟
&اوهم
-باشه پس من برم بیام
& باشه

ویو جیهوپ:

رفتم از پایین قرص تر بر و سرد درد رو برداشتم یه کمم خوراکی و بردم برای هانول تفلک خیلی بهم ریخته بود

-(در میزنه)خوشگلم میتونم بیام تو
&بفرمایید
-بیا اینارو بخور
&ممنون(وقتی قرص رو میگیره به کوچولو دستش می‌لرزه اما سریع خودشو جمع می‌کنه و قرص رو میخوره)
-هانول دستت
&دستم چی
-دستتو بده من
&برای چی داداش
-دستتو بزار روی دست من
&آخه برای چی
-بزار
&بفرمایید(دستشو می‌زاره رو دست جیهوپ و منقبض می‌کنه تا نلرزه)
-دستتو شل کن
&داداش
-گفتم شل کن(داد)
&(دستشو شل می‌کنه که شروع می‌کنه به لرزش وحشتناک )
-تو....تو از کی تا حالا دستات میلرزن
&خیلی وقت نیست
-گفتم از کی
&یه ماهه(سرشو میندازه پایین)
-اهان یه ماهه تو دستان میلرزن اما من الان میفهمم
&معذرت می‌خوام
-دیگه چیارو ازم پنهون کردی خانم جانگ
&به خدا هیچی قسم میخورم
-خیلی خوب باشه باور میکنم
&الان دوباره از دستم عصبی شدین
-نه فرشته کوچولو(لپشو نوازش می‌کنه)
&میشه بغلم کنی
-حتما عزیزم (می‌ره رو تخت و میکشونتش تو بغلش و سرشو میبوسه)


ادامه دارد...
دیدگاه ها (۱۶)

تب؟-(دستشو می‌زاره رو پیشونیش)بزار ببینم تبت خوابید اره بدنا...

تب؟&بشینید براتون قهوه بیارمکوک. آیی دستت درد نکنه-خوب چه خب...

تب؟ویو هانول:داداشم خیلی روی دیر اومدن حساسه بهم گفته بود اص...

#سناریو موضوع= وقتی باهات قهرم بودن و یه شب میان تو اتاقت می...

part5🦋-نارا تو چته ها مثلا میخوای بگی وایی من خیلی افسردم و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط