دلبرون

[ دلبــــرون 🌿 🍉 🍊 ]
قدیما شبا بالا پشت بوم میخوابیدیم و ستاره ها رو می شمردیم و دلمون به وسعت یه آسمون بود ...
این روزها چشم میندازیم به سقف محقر اتاقمون و گرفتاری هامونو می شمریم ...

قدیما یه تلویزیون سیاه و سفید داشتیم و یه دنیای رنگی ...
این روزا تلویزیونای رنگی و سه بعدی و یه دنیای خاکستری ...

قدیما اگه نون و تخم مرغ تموم میشد ، راحت می پریدیم و زنگ همسایه رو هر ساعتی از شبانه روز می زدیم و ...
این روزها اگه همزمان ، درب واحد اونا باز شه بر میگردیم تا که مجبور نشیم باهاش سلام علیک کنیم ...

قدیما از هر فرصتی استفاده می کردیم که با دوستا و فامیل ارتباط داشته باشیم چه با نامه چه کارت پستال و چه حضوری ...
این روزها با "بهترین دستگاه های رسانه ای" هم ، با هم ارتباط نداریم ...

قدیما یه پنجشنبه جمعه بود و یه خونه پدر بزرگ با فک و فامیل ...
این روزا پر از تعطیلی ، ولی کو پدربزرگه؟
کو اون فامیل؟
کو اون خونه ؟

حیف قدیما توی قدیما موند ...
دیدگاه ها (۱)

فکرم به منتهای جمالَت نمی‌رسدکز هرچه در خیال من آمد نِکوتری

فرمولهای دوست داشتن ساده اند .اگر باشی یا نباشی من هستم .اگر...

و چای دغدغه ی عاشقانه ی خوبی ستبرای با طـــو نشستن ؛بهانه ی ...

شب قدرشب بیدار شدن استنه بیدار ماندندعا کنیم بیدار شویم...

قدیما یه پنجشنبه جمعه بود ویه خونه پدربزرگبا فک و فامیلاین ر...

میترسم دیدن این هوا هم برامون حسرت بشه :)یادش بخیر، زمستونای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط