م مرا نگاه ن

كمي مرا نگاه كن

خود هنوز نمیدانم

در عشق تو به دنبال چه میگردم!

اصلا" نمیدانم چرا اینجا هستم

تو چرا هستی!!!

چرا زمانی که فصل بودن توست

زمان پوچی اندیشه من است

و آن هنگام که میپندارم تو نیستی

سایه به سایه با من راه میروی..!!!

ولی من تو را نمیبینم!

چرا حضورت گرمایم میدهد

و

نبودنت آتشم...!؟

به من بگو...!

هر چند که میدانم

تو هم نمیدانی...!!!
دیدگاه ها (۰)

بازم بهم ثابت كردي كه برنده تويي!بازم بهم ثابت كردي كه اين م...

تازگی هانقش دختریدر خوابهایم تکرار می شود ...خوابهای بی حوصل...

عشق را عاشقی باید، روح را زندگی... زمان چون برق و باد در گذر...

تنها تو باش...دلم گرفته، به اندازه تمام آسمان!و به اندازه تم...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط