یک شب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم .چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم!همه دفتر عمرم ورقی بیش نبود"همه ی آن ورق حسرت دیدار تو بود"بسترمصدف خالی یک تنهایی است.((و تو چون مرواریدگردن آویز کسان دگری...🙃))