دوست پسر مافیایی

Part 52

ات :بیا بریم وگرنه دیر می‌رسیم

جونگکوک:باشه

ات:یه سوال ما که الان از اتوبوس پیاده شدیم با چی قراره بریم دانشکده

جونگکوک:خودم حلش میکنم

جونگکوک گوشیشو از جیبش در اورد زنگ زد به همون بادیگاری که بهش گفته بود موتورش ببره

جونگکوک:به این آدرس(........)بیا موتور با خودت بیار

بادیگارد:چشم ارباب الان زود میام

بعدش تلفن قطع کرد

جونگکوک:حل شد فقط یه چند دقیقه صبر کن

ات:چند دقیقه دقیقا چقدر میشه

جونگکوک:حدودا ۵ دقیقه

ات:هوم

که یه دفعه صدایی اومد صدایی نبود جز قاروقور شکم ات

جونگکوک خندش اومده بود سعی در کنترل بود اما نشد

ات:به چی میخندی مگه شکم تو هم قاروقور نمیکنه

جونگکوک:ولی به اندازه صدای تو بلند نیست

ات:هه هههههه چه خنده دار

جونگکوک:گشنته

ات:بنظرت اگه نبودم این صدا می داد شکمم

جونگکوک:پس من رفتم

ات:کجا

جونگکوک:یه چیزی برای شکمت بخرم

ات:هااا؟؟

جونگکوک یه کافه تریا چند متر اون ورتر تر خیابون دید رفتش اونجا و خرید یه شیر سویا با کیک اسفنجی بعد رفت پیش ات

ات:ممنون

جونگکوک:خواهش میکنم

موتور رسید بود جونگکوک به سمت بادیگارد رفت

جونگکوک :میتونی بری

بادیگارد:چشم

جونگکوک:زود باش بیا

ات:باش
دیدگاه ها (۰)

دوست پسر مافیایی

وضعیت اقتصادی بنده:0000000000

جادوگری اقای جئون🎩🐰

خنده ممنوع

-وقتی گشنته عصبیی میبوسنتت-ات" هینامی " آروم باش الان غذا از...

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط