این روزها بهار هر بار که

این روزها بهار هر بار که
نفسش را در من می دمد،
یادم می اندازد که بعد از زمستان آمده است
و آه چقدر من
این بهارِ بعد از زمستان رادوست دارم.
همین وقتِ دوباره از نو رستاخیز کردن را !
درخت و گل و بلبل و آسمان و زمین،
جوانه می زند و شکوفه می دهد
و می خواند و می بارد و سبز می شود،
تا من یادم بیفتد زردی و سردی
هیچ اتفاق مهیبی توی زندگی،
برای همیشه نیست.
فصل عوض می شود.
روح آدم، فکرش، خیالش،
دوباره از نو تازه می شود ...

#مریم_عندلیب
دیدگاه ها (۴)

دیروز زنی را دیدم که مرده بودو مثل ما نفس می‌کشید راستی یک ز...

وقتی ما می شویدکوه شویدپشتِ همپا به پایِ هم و نگذارید هر بی ...

در پس عصر و دلتنگی آناین منمچشم بر ساحل آرامش#طوووو#هما_کشتگ...

هر چه زنگ زدم گوشی را بر نداشتی...کاری نداشتمفقط خواستم بگوی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط