پاییز عزم رفتن دارد

پاییز عزم رفتن دارد.
میشنوی صدایِ سرد زمستان را؟
زمستان، این پیرمردِ خسته و رنجور در راه است.
می آید تا به بهانه سرمایش، با آغوشهایِ گرم، جبران کنیم کمبود عاطفه اهالی این دیار را.
می آید تا با نگاه هایِ گرم، جبران کنیم سردیِ رفتار این اهالی رو.. می آید که خوشبختی را جار بزنیم با دو فنجان چایِ گرم و دو نگاهِ گرم و دو دِلِ گِره خورده به هم...!

چای را دَم کن که زمستان در راه است...
دیدگاه ها (۲)

اجازه هست که با تو ز عشق دم بزنم؟و این سکوت فزاینده را به هم...

🍁 حال و هوایی دیگر می گیردلحظه‌هایی که تو در کنار منیتعبیر" ...

عشق دکانی است....که مغازه دارش سالهاست مرده استو تو غمناک تک...

🍂 لبخندت... تفسیر شعرای مولاناست...با تو دلم گرمه...بی تو جه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط