تکیه داده به نیزه ای آقا

تکیه داده به نیزه ای آقا
خاطرش محو خیمه ها می شد
تا می آمد دوباره برخیزد
استخوان شکسته تا می شد

شاعر : رضا فراهانی
دیدگاه ها (۱)

دُور چون بَر آل پیغَمبر رِسیداَولین جامِ بَلا اکبَر چِشید

می نویسم عشق می خوانم حسین

او که در شش ماهگی باب الحوائج می شودگر رسد سن عمو حتما قیامت...

شبیه موم عسل خانه خانه ات کردندبه جرم گفتن احلی من العسل قاس...

اگه سیاه شد آسمونخزون شده بهارموناگه ستاره ای نموندتو این شب...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط