آفتابرویتو

#آفتاب_روی_تو

#طرح_چشمان_قشنگت_در_اتاقم_نقش_بسته_

من 
روز خویش را 
با آفتاب روی تو 
کز مشرق خیال دمیده است
آغاز می کنم!


من 
با تو می نویسم و می خوانم
من

با تو راه می روم و حرف می زنم
وز شوقِ این محال
که دستم به دست توست

من
جای راه رفتن 
پرواز می کنم !

آن لحظه ها که مات 
در انزوای خویش
یا در میان جمع
خاموش می نشینم
موسیقی نگاه تو را گوش می کنم!

گاهی میان مردم 
در ازدحام شهر
غیر از تو هرچه هست 
فراموش می کنم ..!
دیدگاه ها (۱)

#تو_میروی_و_دل_ز_دست_میرود_مرو_که_با_تو_هر_چه_هست_میرودیک رو...

♡•♡#پای_دوست_داشتنت_ایستادم♡•♡#زن بودم#پای دوست داشتنت ایستا...

و از تمام توتنها "شب" برایم مانده استو چشم هایمکه خیالت را ب...

#تبسم_ب_فدای_شماها_بچه_های_ویسگونی_سلاااااام_صبح_زیباتون_بخی...

گاهی میان خلوت جمع یا در انزوای خویش موسیقی نگاه تو را گوش م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط