می سرایم تو و چشمان تو را

می سرایم "تو" و چشمان "تو" را
نه سپیدی...
نه غزل...
تویی آن شعر دل انگیز و بلند... که پر از مثنوی بارانی...
منم آن شاعر بیدل
که فقط...
برق چشمان تو را می بیند...
سبک من عاشقی و قافیه ام دلتنگی ست...
منم آن مست و پریشان نگاهت...
که دلم
"تو" و "احساس تو" را می خواهد.





دیدگاه ها (۲)

جهان ...؟ جهانِ واژه هاست .... و من خدای کلمات...

مَـــن ، تُـــو را ...؟‏والاتــــر از تَــــن ....‌‎ بَرتـــ...

از دوست داشتن تو گریزی نیست باشی یا نباشی،من تو را با گریه ا...

‏ ‎دلم بالکنی می خواهد ...؟‌‎ رو به شه...

می سرایم "تو" و چشمان "تو" رانه سپیدی...نه غزل... تویی آن شع...

💕وقتی که روح عشق رااینگونه عریان می کنی درواژه های شعر من گو...

وقتی که روح عشق رااینگونه عریان می کنی درواژه های شعر من گوی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط