حرفی تازه تر بگو

حرفی تازه تر بگو

با من که در کهنگی این روزگار

بالا و پایین می روم

و ذرات زندگی ام،

در لحظه های بی هراس حل می شوند!

بر فراز امروز بایست

و سکوت شب را، با ستاره هاشور بزن!

از ماه بگو

من، کویرِ سخن های ناشنیده ام…!
دیدگاه ها (۲)

تقصیر باران نیست این دیوانگی هاتنها شدن در هر هوایی درد دارد...

پاییزِ کوچکِ منگنجایشِ هزار بهارگنجایشِ هزار شکفتن داردپاییز...

سنتور میزنی و دلم آب می شود!قلبم اسیر حلقه ی مضراب می شود!تر...

من رازی ندارم، قلب من کتابی‌ست گشوده خواندن آن برای تو دشوار...

عاشقانه های شبنم

ستاره ام،ستاره،نور کوچکی در آسمان سیاه و تاریک فضا.فضایی ظلم...

درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط