عشق آغشته به خون

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩
(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۹ (。☬⁠。⁠)⁩



مین جی گنگ و آروم گفت
مین جی : سلام درسته .. کیم میون‌شی؟
میون‌شی نرم سری تکون داد مین جی درستش را سمت صندلی جول دراز کرد
مین جی : بشین ! ..
میون‌شی دستی به پشت دامنش کشید و آروم روی صندلی نشست سپس به میز نزدیک شد .. مین جی همانند نگاهش کرد سپس پلک زد و نرم نگاهش کرد ...
مین جی : .. من بهت پیام دادم تا بیایی اینجا حرف بزنیم .. مطمئنم که منو نمی‌شناسی ولی من ترو خیلی خوب میشناسم و می‌دونم کی هستی حتی .. به فنجان تلهش زل زد سپس سخت آب دهنش را قورت داد شاید در افکارش فکر میکرد این دختر کوچولو هم از همین درد و غم در دلش دارد... سخت و تلخ به سختی ادامه داد و چشم های گرد مانند چشم های تهیونگ زل زده بودن دختر قوی ولی شکسته
مین جی : حتی دردی که تو میکشی توش سحم دارم .. میفهمی
جدی و با چشم های گردش گفت و زل زد به میون‌شی... همچنین میون‌شی متعجب نگاهش کرد با صدا نرم گفت
میون‌شی : شما ... هم قربانی زندگی خودتون هستین .. اصلا منو از کجا می‌شناسین
مین جی نرم نگاهش کرد سپس به صندلی پشت اش تکیه داد سپس فنجان قهوه تلخش را سمت دهانش برد و جرعی ازش نوشید لب اش را با زبونش تمیز کرد سپس تیز نگاهش کرد
مین جی : تو مگه نمی‌فهمی ... من نامزد برادر تو هستم .. مین جی پارک مین جی خواهر پارک جیمین .. تو هم نامزد برادر منی .. جیمین باید با جزئیات بهت بگم ؟
میون‌شی ابرو بالا انداخت سپس متعجب از سخنان دختر مغرور گراسون بد موقع ایستاد سپس آروم گفت : چی میل دارین ؟
مین جی پلک زد و آرنج هایش را روی میز گذاشت .. میون‌شی پلک زد آروم گفت : ی..ه لیوان .. آب
گارسون با لبخند رفت .. همچنین مین جی عمیق نگاهش کرد سپس باز هم پرسید
مین جی : خوب . نمی‌خواهی چیزی بگی اینکه چرا بهت گفتم بیایی ..
میون‌شی آروم هر دو دست های پر از آسترس اش را روی میز گذاشت سپس موهایش مزاحم روی شانه اش را به پست اش انداخت ...
میون‌شی: پس تو هم قرابی تقدیر شدی درست مثل من ! ...
لحن پر‌از بغض و غمگین اش قشنگ معلوم از اندوه زیاد بود چرا که این مین جی بود که خوب تر خالش را درک میکرد .. آروم دستش را روی دست میون‌شی گذاشت
مین جی : میون‌شی ببین بخاطر این دشمنی مزخرف اونا من و ترو به ازدواج اجباری می‌کشند ... نه تو از جیمین می‌دونی نه من از برادر تو ..
میون‌شی با بغض آب دهنش را قورت داد گارسون با لیوان آب ای که روی میز گذاشت گفت : چیز دیگه ای نیاز...
مین جی جدی و تند گفت : نه نداریم برو .. دیگه
چشم غزه ای رفت سپس چشم به میون‌شی دوخت
مین جی : نمی‌دونم چرا اسم اونا رو گذاشتن گارسون باید بگم مزاحم
میون‌شی به شوخی و اخم های مین جی نرم خندید مین جی تند نگاهش کرد بلافاصله با چشم های گرد اش گفت
دیدگاه ها (۲)

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۰ (。☬⁠。⁠)⁩مین...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۱ (。☬⁠。⁠)⁩قوی...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸ (。☬⁠。⁠)⁩قوی و...

✿) ظهور ازدواج (✿⁠)⁩(♡)پارت ۲۴۴ (⁠♡)خيلي خوشحال بودم که ام...

تهیونگ: یک شکسته عادی ؟ ... مین جی آه ای کشید : نه یک شکست خ...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۵۲تهیونگ پلک زد و نگاهش در کاسه چشم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط