حکایت باران بی امان است

حکایتِ بارانِ بی امان است
این گونه که من
دوستت می‌دارم ...

👤شمس لنگرودی
دیدگاه ها (۱)

از تو چه پنهانگاهی آنقدر خواستنی می شویکه شروع می کنمبه شمار...

می‌شود با یکی چای بخوریبا یکی سفر برویبا یکی عکس بگیریراه بر...

میخواهم جوری دوستت داشته باشم که به هیچ دوست داشتنی شبیه نبا...

هر بار که دستش میرفت توی موهام،یک لایه درد همراهِ دستش بیرو...

حکایتِ بارانِ بی امان استاین گونه که مندوستت می‌دارم مادر .....

‏اماناز دوستت دارم هایی که رد پایشاننمی گذارد این یک لقمہ پا...

♥️🍂سلام ای عطر مریم زیر باران! دوستت دارمخودت این ابر عاشق ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط