از زمزمه دلتنگیم از همهمه بی زاریم

از زمزمه دلتنگیم از همهمه بی زاریم
نه طاقت خاموشی نه تاب سخن داریم

آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزم؟
هنگامه ی حیرانی است خود را به که بسپاریم؟

تشویش هزار "آیا" وسواس هزار "اما"
کوریم و نمی بینیم ورنه همه بیماریم

دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته است
امروز که صف در صف خشکیده و بی باریم

دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی بریم ابریم و نمی باریم

ما خویش نداستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیداریم گفتیم که بیداریم

من راه تو را بسته تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ ♨ 🔺 🔺 🔺 🔺 🔺 🔺 🔺 🔺 🔺 🔺 🔺 🔺 🔺 🔺 🔺 🔺
دیدگاه ها (۱)

خوشبختی دیگران،ازخوشبختی توکم نمیکندوثروت آنان رزق توراکم نم...

گر چه زهرم می‌چشانیاز شکر شیرین تری .... #عشقم#شعر_یعنی_زندگ...

.💓 یکـــے 💓 در آرزوے دیدن توست 💓 یکـــــے 💓 در حسرت بوسیدن ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط