کبریتهای میمانند

ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺭﻓﺘﻪ
ﺑﻪ ﭼﻮﺏ کبریتهای ﺳﻮﺧﺘﻪ می‌مانند
ﻫﺮﮐﺎﺭﯼ می خواهی ﺑﮑﻦ
ﺁﻧﻬﺎ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻭﺷﻦ نمی‌شوند
ﻓﻘﻂ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺁﻟﻮﺩﻩ می کند

ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻧﺴﻮﺯﺍﻥ
زندگی را رنگی تازه بزن…
دیدگاه ها (۱)

ضیافت...بانوی من....میان صخره و سنگبازوانش را برافراشتپیراهن...

مغرورِ عاشق..تو را همدم شبانه های خود می دانم تو را آنقدر در...

اگه چشماتو باز میکردی میفهمیدی!من به هیچکس اهمیت نمیدادماما ...

مستانه...من آن سکوتم که در جواب معمای نگاه سبز توعشق را...نه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط