عشق اغیشته به خون

عشق اغیشته به خون )
پارت ۱۳۸

حوله آبی رنگ را دور سینه هایش پیچید سپس آروم هر دو دست هایش را روی اپن حمام گذاشت و خم شد زل زد به چشم های قرمز مانند خودش .. یا کبودی های اطراف چشم اش حتی کنج لبش ، با خشم و عصبانیت زمزمه کرد ٫ پارک هانگول ، ای چون , هانول ، تک تک شما ها حساب این دردمو پس میدین تک تک شما ها این درد رو باید تجربه کنید .. اینو به شما قول میدم بدون هیچگونه پیشکشی .. ٫
بغض حاصل از نفرت را قورت داد سپس با گام های سریع از حمام بیرون آمد .. مثل همیشه شوهر دوقطبی اش به هوای خواب بود .. تنها امروز میتونست با رنگ قرمز بیر.ن بره شاید میخواست قوی بودن خودش را نشان بدهد ..
لباس مد نزرش را پوشید و پالتو قرمز را روی آن هوی سفید و شلوارک قرمز رنگ پوشیده .. خم شد و عطر تلخش را برداشت حاصل از ناراحتی اش سخت بود ولی باعث قوی بودنش میشد .. ، کرم زد لکه خوب کار خودشو کرده بود .. زخم های روی صورت مین جی را گم کرده بودن ..
کفش های پاشنه بلندش را پوشید سپس از اتاق خارج شد .. صبح بود و همه غرق خواب بودن ..
مین جی سمت در هجوم برد راننده جلو در ایستاده بود .. جعبه ای را ازش یافت سپس خنث گفت. : هرچی که گفتم توشه ؟
راننده سری تکون داد و مین جی مثل همیشه جدی گفت : باشه برو ماشینو بیار .. منم یه کار کوچیک دارم
......

تهیونگ گنگ پلک از روی هم برداشت .. صدا گوشیش بود آره .. این صدا مزاحم گوشیش اش بود .. کلافه گوشی را برداشت و بدون نگاه کردن جواب داد : آلو ..
جیمین : زهر مار کدوم گوری هستی مگه نگفتم امروز جلسه داریم
تهیونگ آروم گفت. : تو ماشینم دارم میام
جیمین تند گوشی را قطع کرد .. تهیونگ کلافه روی تخت نشست .. هیچ ردی از همسرش نبود .. تنها عطر تلخ و بوی عمیقی شامپو در اتاق می‌پیچید .. به هرحال تهیونگ نمیتونست تا آخر امر مین جی را پر اتاق زندانی کند اونم مین جی را ؟ ..
سپس بعد از تنها یک دوش تند اولین کت شلواری را در کمد یافت برداشت و تند پوشید ،
،،،،،،