بعد مرگم بنویسید غزل خوان مردم

بعد مرگم بنویسید غزل خوان مردم
شاعر درد شدم با لب خندان مردم

خانه ی عشق من از بیخ و بنش ویران بود
زیر خروار غمش بی سر و سامان مردم

سرطان من و او خانه ی ویروس نبود
او چه می کرد که از آبله مرغان مردم

از خیانت ننویسید ! بماند پنهان..
پشت این واقعه با حکم رضا خان مردم

عقربی در دل آبان وسط آتش سوخت
با همین سوختگی ، آخر آبان مردم

محمدبیباک
۱۳/۸/۹۵
دیدگاه ها (۱۴)

من گم شده ام هرچه بگردی خبری نیستجز این دو سه تا شعر که گفتم...

دروغ گفتم که دوستت ندارم!دست هایم را قلاب کردمتا تنهایی از ش...

ادعای عشق دارم ، لعنتی ، بازی که نیست !زندگی فالوده اعلای شی...

موجود بی آزاری هستمکار می کنم ، قصه می خوانمشعر می نویسم ......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط