رمان شازده کوچولو
رمان شازده کوچولو
پارت ۶۶
ارسلان: به اتاق رفتم و دستمو به کمر زدن و گفتم بچه منو نمیتونی گول بزنی
دیانا: اصلا بحث مدرسه رو بکشم وسط بهتره بغ کرده گفتم من امسال نمیتونم برم مدرسه
ارسلان: کی گفته فردا صبح زود میریم یجای خوب ثبتنامت میکنم
دیانا: یاد حرف راحله افتادم و گفتم تو ناراحتی من زنتم درسته مثل خواهرم و دخترای دیگه چیزایی بلد نیستم که پابندت کنم اما خیلیدختر خوبیم یعنی شما آرت میاد بگی من زنتم شما که گفتی دوستم داری
ارسلان: کی این حرف زده
دیانا: امروز از دهن راحله و ندا شنیدم
ارسلان: غلط کردن
دیانا: اگه واقعا این جماعت از من بدشون میاد میتونم برم جوری برم که فراموشم کنین
ارسلان: بین ابروهام گره ای خورد کسی بیجا میکنه همچین غلطی بکنه ( به به ارسلان غیرتی وارد میشود😉) تو چرا اینا رو باور میکنی فنچ کوچولو کسی نمیتونه کاری بکنه فهمیدی
دیانا: آروم سری تکون دادم و لبخندی زدم
لایک و کامنتا زیاد باشه ساعت ۱۱ هم دوتا پارت میدم
پارت ۶۶
ارسلان: به اتاق رفتم و دستمو به کمر زدن و گفتم بچه منو نمیتونی گول بزنی
دیانا: اصلا بحث مدرسه رو بکشم وسط بهتره بغ کرده گفتم من امسال نمیتونم برم مدرسه
ارسلان: کی گفته فردا صبح زود میریم یجای خوب ثبتنامت میکنم
دیانا: یاد حرف راحله افتادم و گفتم تو ناراحتی من زنتم درسته مثل خواهرم و دخترای دیگه چیزایی بلد نیستم که پابندت کنم اما خیلیدختر خوبیم یعنی شما آرت میاد بگی من زنتم شما که گفتی دوستم داری
ارسلان: کی این حرف زده
دیانا: امروز از دهن راحله و ندا شنیدم
ارسلان: غلط کردن
دیانا: اگه واقعا این جماعت از من بدشون میاد میتونم برم جوری برم که فراموشم کنین
ارسلان: بین ابروهام گره ای خورد کسی بیجا میکنه همچین غلطی بکنه ( به به ارسلان غیرتی وارد میشود😉) تو چرا اینا رو باور میکنی فنچ کوچولو کسی نمیتونه کاری بکنه فهمیدی
دیانا: آروم سری تکون دادم و لبخندی زدم
لایک و کامنتا زیاد باشه ساعت ۱۱ هم دوتا پارت میدم
- ۴.۱k
- ۲۴ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط