نمیدانم چرا

نمیدانم چرا ،
اما برایت سخت دلتنگم
در این مسلک که صورت های بی احساس بسوی قلب های ساده می تازند
من اینجا در صف مرگ شقایق ها برای رنگ چشمان تو دلتنگم . . .
دیدگاه ها (۲)

نه التماس می‌کنمنه خیره خیره نگاهتفقط آه می‌کشم و سکوت میکنم...

معشوقه ای پیدا کرده ام به نام روزگاراین روزها مرا در آغوش خو...

سخت استفراموش کردن کسیکه با اوهمه چیز و همه کس رافراموش می ک...

لغت نامه های دنیا را باید آتش زد. جلوی واژه ی نبودن نوشته ان...

باید بدانی دیدنت هر روز رویا می شوداین دل برای حس تو غرق تمن...

موسیقی

کاش تهران بندر داشت. کنار لنچ مینشستیم و من برایت از شاخ و ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط