به سینه می زندم سر دلی که کرده هوایت

به سینه می زندم سر، دلی که کرده هوایت
دلی که کرده هوای کرشمه‌های صدایت

نه یوسفم، نه سیاوش، به نفس کشتن و پرهیز
که آورد دلم ای دوست! تاب وسوسه‌هایت
دیدگاه ها (۶۵)

کجا و کی در این اقلیم، بی‌معنی‌ست،این عشق استو عشق از بی زما...

‏حدّی‌ست هر بیداد را،‏این حد هجران تا کجا؟‏⁧

به تنهایی عادت نده قلبتو  نگو هرکی عاشق شده باخته…همین عشقی...

این شب آویختگان راچه ثمر مژده‌ی صبح ؟مرده راعربده‌ی خواب شکن...

به سینه می‌زندم سر دلی که کرده هوایت!دلی که کرده هوای کرشمه‌...

ای جان من خسته درمانده فدایتمن منتظرم بشنوم از دور صدایت شای...

ای جان من خسته درمانده فدایتمن منتظرم بشنوم از دور صدایت شای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط