p

p4
کوک به داد های تهیونگ اهمیت نمیداد و فقط اشک میریخت

"برای اینکه دستتو بریدی داری گریه میکنی کووووک؟؟؟؟"

"من....من..

دیگه نتونست ادامه بده و با دو سمت اتاق رفت و درو بست ،تهیونگ هم زیر نودل ها رو خاموش کرد و با یه چسب زخم سمت اتاق رفت و درو زد و بدون اینکه منتظر بمونه داخل رفت

"دستتو بده من"

"ن...نمیخوام"

"بچه شدی کوک؟؟ یعنی چی نمیخوام؟"

"م...مهم نیست چ...چیزیم نشده ف...فقط یکم ..ب..بریدمش.."

محکم دستشو گرفت و با چسب زخم بستش

"عاهااا که یکم بریدیش؟ ارههه... اگه یکم دیگه کارد جلو میرفت الان باید بخیه میزدیمش"

جلو تر رفت و رو تخت کنارش نشست و بغلش کرد ...

"ببخشید نمیخواستم سرت داد بزنم کوکی"

حالا که تهیونگ بغلش کرده بود بیشتر اشک میریخت و اصلا به دستش اهمیت نمیداد

بعد از کلی اصرار های تهیونگ که با چاپستیک نودل هارو میپیچید و توی دهنش میزاشت و بعد از کلی غر زدن میخورد و همش جمله ی " من بچه نیستم و تکرار میکرد " خوابش برد

-با صدای زنگ گوشی که برای سوارکاری امروزش تنظیم کرده بود بیدار شد و طبق معمول به صورتش آب زد تا خواب از سرش بپره ، باید برای ساعت ۹ اونجا بود و الان ساعت ۸:۳۰ بود که بیدار کردن کوک قطعا سخت تر از هر کاری بود مخصوصا برای تهیونگ که انقدر بی اعصاب بود

به سمت اتاق برگشت و روی تخت نشست

"کووووووووووک؟؟؟؟؟"

بلند داد زد چون حتی با داد زدنم با سختی بلند میشد کوک که تقریبا کر شده بود اروم هومی گفت و با موهای شلخته پاشد رفت به صورتش آب زد و تهیونگ رفت تا برای سوارکاری لباس های مورد نظرشو بپوشه

"هی تهیونگیی"

"چیه؟"

"مگه نباید ساعت ۹ اونجا باشی؟"

"اره... من رفتم تو هم زود تر لباساتو بپوش و بیا"

وقتی تهیونگ رفت از اشپزخونه اومد بیرون و سمت اتاق رفت ، مثل همیشه لباس گشاد مشکی ای پوشید با شلوار جین گشاد و کلاه مشکیش

#تهیونگ #بی_تی_اس #طنز #فیک #فیک_تهیونگ #فیک_بی_تی_اس #عشق #ترسناک #taehyung #kimtaehyung #bts ##fake #jungkook #jin #jimin #rm #namjoon #jhope #suga #کیوت #کیپاپ #خاص #ویسگون #جونگکوک #نامجون #جیهوپ #جین #شوگا #جیمین #عاشقانه #kpop #taekook
#کوکمین #سپ #تهمین نامکوک #نامجين #یونمین #نامجون #جین #جیهوپ #شوگا #جیمین #تهیونگ #جونگ_کوک
#مونی #وی #ارمی #موچی #بی_تی_اس #کیپاپ #اکسو #ایتزی #اسپا #تی_اکس_تی #توایس #وانشات #آیو #میکس_کره_ای #جنى #جيسو #ليسا #رزی #بلک_پینک
#کیدراما
#bts #army #jungkook #jk #jimin #tehyong #v #j_hope #suga #jin #namjoon #kidrama #taehyung #آرمی #
#تهکوک #آگوست_دي #سوكجين #زیبای_حقیقی #هوانگ_این_یوپ #افسانه_خورشید_و_ماه #پارک_شین_هه #پریسا_پوربلک #هان_هیو_جو #فان #وینچنزو #وارثان #عاشقان_ماه #رکسانا #چویونگ #یونگی #سرنوشت #روبيكا #رفیق #دختر #مرگ #vkook #تصورات #لی_مین_هو #جنيسو #جنليسا #ايتزی #شوگا #کوک #عکس #کیوت #بايس #فندوم #تهکوک
دیدگاه ها (۰)

b5سمت ماشین رفت و کنار تهیونگ نشست ،بعد از ۱۵ مین به باشگاه ...

p6

bitter coffee>³🤎☕️ Part.1با قیافه درهمی که داشت با رفیق رو م...

fake"he is angry" by‌ ‌واقعا میخاست اونو ببره سوارکاری؟ حتی ...

عشق غیرممکنp2

چند شاتی#درخواستی part: ⁴ویو جینبعد از 4 ساعت که همه ی آرمی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط