آه ه چه انبوه از حرف ها ناگفته مانده است درد دل ه

"‌ آه كه چه انبوهي از حرف هاي ناگفته، مانده است. درد دل هاي آرام كننده ي در گلو مانده ي به درد گلوي مزمن تبديل شده. آه كه چه بسيار ترانه هاي ناب ناسروده، پوزش هاي خالصانه ي بر زبان نيامده، "مرا ببخش" هاي صادقانه ي بيان نشده؛ ارواح دردمند ما را در كندي ابدي گذاشته است. و چه مقدار بغض در گلو مانده، گريه ي پنهان بي صدا، و ناله هاي در خلوت، جانشين سخن هايي شده است كه اگر به هنگام گفته مي شد، نقش هزار پنجره ي گشوده به جانب بهار را بر عهده مي گرفت. كاش مي گفتم، كاش مي گفتي، كاش با زهر متلاشي كننده ي سكوت، اين ظرف نيازمند حرفهاي خوب را پر نمي كرديم و درد دل هاي آرامي بخش خود را به درد گلويي سوزنده تغيير نمي داديم. سكوت گاه بد ترين جانشين است: رذل ترين. "

#کتاب_پنجم
فصل چهارم
#آتش_بدون_دود
#نادر_ابراهیمی
دیدگاه ها (۱)

بعضی وقتها زندگی خیلی سخت میشود...فقط بعضی وقتها مثلا چهل و ...

هیچوقت به هیچکس حتی تراپیستم نگفتم...اما من هیچوقت نتونستم ا...

کعبه را دوست دارم...چون زادگاه علیست😍

من کجا و حرم امنت😍

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط