می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که پدر تنها

می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .

عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد

بالاترین نــقطه ی زمین، شــانه های پـدر بــود …

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند .

تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.

تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود

و معنای خداحافـظ، تا فردا بود…!
دیدگاه ها (۱۳)

یاد دارم یک غروب سرد سردمی گذشت از توی کوچه دوره گرددوره گرد...

زده ام دل به خیابان و به دنبال خودم...تا که جویا شوم ازحالت ...

من زنده ام با گذشته هایادم میاد کنار تو چه خوب بود ثانیه هاه...

ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی مبارک ...هیچ کَس نیست ، به این ساد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط