قشنگ یادمه یه پیرمردی بود با گاریش تابستونا میشست دم در م

قشنگ یادمه یه پیرمردی بود با گاریش تابستونا میشست دم در مدرسه تازنگ بخوره به بچه مردسه ایابستنی بفروشه
وقتی زنگ میخورد همه ب طرفش حمله میکردیم عجب بستنیایی
به بهههههههه
دیدگاه ها (۱۵)

ساعت یازدهه هنو خوابین!!!!!؟هن!؟

متولدین عاذر دستا مث پرچماااااع بالااااع بالاااا بالاااااع

طنزطنززرززززز

فروردینیااااا بخط شن بینیم

زور و عشق پارت ۱۷

تک پارتی درخواستی هیونجینوقتی خواهرشی و پریود میشی از خواب ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط