پارت

پارت ۱۴
قلب سیاه
کوک: ا/ت.... ا/ت رو به خودش نزدیک تر می کنه و سرشو تو موهای ا/ت فرو می کنه و نفس عمیق می کشه.
کوک: بیا یه پوزیشن جدید امتحان کنیم..
ا/ت: چه جور پوزیشنی؟
کوک پشت ا/ت دراز کشیده بود و ا/ت رو نزدیک تر کرد و شروع به کیس مارک گذاشتن گردن ا/ت کرد و با پاهاش پاهای ا/ت رو اروم اروم باز کرد و با دست دیگش سریع لباس خودش و ا/ت رو در اورد و با دستش سنگک سوتین ا/ت رو باز کرد و شورتاشونو دراورد و کاملا لخت تو بغل هم بودن.... کوک سرشو برد سمت سینه های ا/ت و یکی از سینه هاشو وارد دهنش کرد و اروم می مکید و ا/ت ناله می کرد و دستشو برد سمت پای کوک و دیک کوک رو تو دستش گرفت و نفس کوک حبس شد......بعد از کلی کیس مارک روی شونه ا/ت زمزمه کرد.
کوک:خودت واردش کن..
پاهامو باز کردم و اروم دیکشو واردم کردم و ناله های ارومی می کردم و کوک شونمو گاز گرفت....تمام شب ا/ت و کوک باهم انجامش دادن و با پوزیشن های مختلف.....
فردا صبح
ا/ت و کوک روی تخت تو بغل هم کاملا لخت خوابیده بودن و لباساشون پایین تخت بودن تا اینکه مامان و بابا از سفر کاری برگشتن با دیدن سکوت رفتن تو اتاق کوک که.....
بابت حمایتاتون خیلی ممنونم:))💖💖💖

#سناریو #فیکشن #سناریو_جونگ_کوک
دیدگاه ها (۱۷)

پارت ۱۵قلب سیاهرفتن تو اتاق کوک که......با دیدن صحنه یخ زدن ...

اولی: ا/تدومی :میلا...دوست صمیمی ا/تسومی: سوهو دوست پسر قبلی...

پارت ۱۳قلب سیاهماه ها می گذره و علاقه ا/ت و کوک بهم زیاد تر ...

پارت ۱۲قلب سیاها/ت: گفتم از من.......کوک:اره..اره ازت خوشم م...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

"سرنوشت "p,21...جیهوپ : خب میبینم که با پسر اولم آشنا شدین( ...

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط