امروز دلم به حال انگشت وسطی پام سوخت

امروز دلم به حال انگشت وسطی پام سوخت
طفلی خیلی مظلومه
نه مثه شست تو چشه
نه مثه اون کنار شست بلنده
نه مثه این دوتای کناری به در و دیوار میخوره
همین طور
زندگیش یکنواخت
فقط زنده س
زندگی نمی کنه
انگشت وسطی پام دوستت دارم
یاسی...
دیدگاه ها (۴)

چقدر نیستی؟! ومن زنم زنی با لهجه ی عشق که جای خالی ات را با ...

وعده کرده بودی به بهار ... چقدر فصل ها را تا رسیدنت ورق زدم...

تمام شعرهای جهان, لب های قرمز زنان را سروده اند.... راستش را...

یاسی.

پارت : ۴۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط