تو در من میخواند

"تـــــو" در "من" میخواندے
وقتی ڪه من خیابانها را
بی هیچ مقصدے می پیـــــمودم

"تو" با "من" میرفتی
"تو" در "من" میخواندے
و
"من" در آینه تنهـــا میماندم


#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۴)

موهایـــــم را باد بردپیراهـــــنم را باران دلشوره ے پاییـــ...

منتظر ڪسی نباشڪه تو را از تنهایی در بیاورد!آدم هاشبیهقطرات ب...

گاهی چشـــــمانت زیباترین رویای ڪسی میشودعاشـــــقانه هایت ر...

یک پاک کن لازم دارم از همان پاک کن های دو رنگ که یک سمتش تیر...

مهم نیست پشت سرمون چے میگن مهم اینه ڪه تو رومون جرات ندارن ح...

دیـــوانگی ها گــرچه دائم دردسـر دارنددیــوانه ها از حال هم ...

دوست داشتنت بهانه ایستتا در ایوان بنشینم،و قطره های باران را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط