پارت
پارت۲۸
فصل دوم
تهیونگ سریع ماشین و نگه داشت و با جسم خونی جین ائه روبه رو شد به طرفش رفت توی بغلش گرفت
تهیونگ:چخبره اینجا چت شده خوبی
جین ائه:م..مگه...گن..اهه..من..چی..بود
تهیونگ:اروم باش الان میریم بیمارستان
تهیونگ انقدر نگران حال جین ائه بود که حتی نمیتونست به ای شن نگاه کنه
سریع جین ائه رو بغل کرد و به بیمارستان برد
دکترا سریع به اتاق عمل بردنش و تهیونگ دم اتاق عمل منتظر بود
نگران بود نمیدونست چیکار کنه شماره جونگکوک و به پرستار داد و به پرستار گفت به جونگکوک زنگ بزنه و خودش به سمت خونشون رفت و با ای شنی مواجه شد که با آرامش نشسته و درحال خوردن چای هست
تهیونگ:تو چیکار کردی
ای شن:هدف من فقط یه چیز بود
تهیونگ:بهت گفتم ازش فاصله بگیر
ای شن:کاره بدی نکردم
تهیونگ:بخاطر این کار میری زندان و منم طلاقت میدم
ای شن:نمیتونی
تهیونگ:میتونم خوبم میتونم ببین چطور اینکاررو انجام میدم
و از خونه بیرون زد
کمی بعد پلیسا اومدن و ای شن و بردن و ای شن مجبور شد بزور نامه طلاق و امضا کنه
۵ ساعت گذشته بود ولی هنوز جین ائه رو از اتاق عمل بیرون نیاورد بودن
همه نگران بودن از جمله تهیونگ که داشت میمرد از نگرانی
که دکتر اومد بیرون
تهیونگ:دکتر حالش چطوره خوبه
دکتر:ما بزور تونستیم نجاتشون بدیم ولی متاسفانه بچه رو از دست دادن حالشون خوب میشه فقط نیاز به استراحت دارن و آرامش البته باید چندروزی تحت نظر باشن
دکتر رفت ولی تهیونگ تو شک موند
جونگکوک:ببین زنت چیکار کرد تمام دلخوشیش بچش بود بعد شنیدن این خبر زنده نمیمونه من مطمئنم
تهیونگ:بچه
جونگکوک:زنت قاتل بچت شد تهیونگ بچه ای که تمام امید جین ائه بود بچه ای که همه دار و ندار جین ائه بود و البته جزوی از وجود تو بود
تهیونگ:او..اون بچه ..بچه ی من بود
جونگکوک:بله آقای کیم
شک بدی به تهیونگ وارد شده بود
دکترا گفته بودن تا فردا بهوش نمیاد
تهیونگ حسابی ناراحت بود
تمام زجر های جین ائه تقصیر اون بود
عذاب وجدان بدی داشت
ولی میخواست جبران کنه
................
فصل دوم
تهیونگ سریع ماشین و نگه داشت و با جسم خونی جین ائه روبه رو شد به طرفش رفت توی بغلش گرفت
تهیونگ:چخبره اینجا چت شده خوبی
جین ائه:م..مگه...گن..اهه..من..چی..بود
تهیونگ:اروم باش الان میریم بیمارستان
تهیونگ انقدر نگران حال جین ائه بود که حتی نمیتونست به ای شن نگاه کنه
سریع جین ائه رو بغل کرد و به بیمارستان برد
دکترا سریع به اتاق عمل بردنش و تهیونگ دم اتاق عمل منتظر بود
نگران بود نمیدونست چیکار کنه شماره جونگکوک و به پرستار داد و به پرستار گفت به جونگکوک زنگ بزنه و خودش به سمت خونشون رفت و با ای شنی مواجه شد که با آرامش نشسته و درحال خوردن چای هست
تهیونگ:تو چیکار کردی
ای شن:هدف من فقط یه چیز بود
تهیونگ:بهت گفتم ازش فاصله بگیر
ای شن:کاره بدی نکردم
تهیونگ:بخاطر این کار میری زندان و منم طلاقت میدم
ای شن:نمیتونی
تهیونگ:میتونم خوبم میتونم ببین چطور اینکاررو انجام میدم
و از خونه بیرون زد
کمی بعد پلیسا اومدن و ای شن و بردن و ای شن مجبور شد بزور نامه طلاق و امضا کنه
۵ ساعت گذشته بود ولی هنوز جین ائه رو از اتاق عمل بیرون نیاورد بودن
همه نگران بودن از جمله تهیونگ که داشت میمرد از نگرانی
که دکتر اومد بیرون
تهیونگ:دکتر حالش چطوره خوبه
دکتر:ما بزور تونستیم نجاتشون بدیم ولی متاسفانه بچه رو از دست دادن حالشون خوب میشه فقط نیاز به استراحت دارن و آرامش البته باید چندروزی تحت نظر باشن
دکتر رفت ولی تهیونگ تو شک موند
جونگکوک:ببین زنت چیکار کرد تمام دلخوشیش بچش بود بعد شنیدن این خبر زنده نمیمونه من مطمئنم
تهیونگ:بچه
جونگکوک:زنت قاتل بچت شد تهیونگ بچه ای که تمام امید جین ائه بود بچه ای که همه دار و ندار جین ائه بود و البته جزوی از وجود تو بود
تهیونگ:او..اون بچه ..بچه ی من بود
جونگکوک:بله آقای کیم
شک بدی به تهیونگ وارد شده بود
دکترا گفته بودن تا فردا بهوش نمیاد
تهیونگ حسابی ناراحت بود
تمام زجر های جین ائه تقصیر اون بود
عذاب وجدان بدی داشت
ولی میخواست جبران کنه
................
- ۴.۵k
- ۰۵ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط