ماجرای ازدواج حضرت علیع و حضرت فاطمهس از زبان امام رضاع

═══════ ೋღ
❣ماجرای ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) از زبان امام رضا(ع)❣

** قسمت دوم:
خبر آمد خبری در راه است**

نفهمیدم چه شده بود که گفتند حبیبت با تو کار دارد.

او جان من بود که تا ندایش به گوش می‌رسید لبیک من به سوی او پرّان می‌شد.

اما اینبار دلم کمی می‌لرزید انگار چیزی فهمیده بود.

خودم را به خانه امّ‌سلمه رساندم ،
تا چشم پیامبر به من افتاد از جا کنده شده و دستهایش را گشود به سوی من آمد.

من که بهتم برده بود.

چقدر پیامبر خوشحال بود!

چشمانش برق می زد و چنان می‌خندید که دندانهای نازش پیدا بود،
و من همچنان بهت زده بودم که گفت: علی جانم!
مژده بده!
مژده!.

گفتم سرورم خیر است انشاالله،
اول بگویید چه شده!

همچنانکه مرا به سینه‌ی خود فشار می‌داد و می‌خندید گفت:
خدا ازدواج تو را که فکر مرا مشغول کرده بود خود به عهده گرفت.

مرا می گویی!
پاهایم سست شد!
پر از شور و تشویش.
دیگر صبر نداشتم.
ماجرا چیست؟
من بی دلم.

⭐منبع:

❣بجز قسمت هفتم باقی ماجرا بر اساس روایتی از امام رضا علیه السلام در کتاب عیون اخبار الرضا پرداخته شده است.

❣این داستان به یاد آفتاب هشتم، حضرت رضا علیه السلام، در هشت قسمت رقم خوده است.


ادامه دارد..

#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_فاطمه
دیدگاه ها (۱)

متن شایعه ❌ " تفاوت ایشاالله ، انشاالله و ان شاءالله درکجاست...

گفتم: خسته و دل شکسته ام!گفتی:" لا تقنطوا من رحمته الله "⭐از...

ان شاء الله به زودی ماشه را می کشیم..

لواشک زردآلو یهویی✌* دوستان حلال کنید* ☺

بسم رب المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

بسم الله الرحمن الرحیمپاسخ قسمت اول :به طور حتم مقصود شما ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط