تقدیم به کسی که کوچک ترین یادش دنیای تنهایی ام را بزرگ ت

تقدیم به کسی که کوچک ترین یادش، دنیای تنهایی ام را بزرگ تر کرده است. از آن دست تقدیم هایی که نه دلش را بلرزاند و نه بلرزاند اشک را در چشمانم، که ایستاده ام بر قدم هایی که می خواهد ترکش کند. حالا خوب گوش کن. تو را بسته بودم به جان نگاهم که ترک کنی تنهایی ات را. اما نمی دانم چه کسی گفته بود بعضی ها باید با دیگران تنها تر شوند. می گذارمت با دیگران. اما ای کاش تنها تر نشوی. و من آنقدر پای حرفم می ایستم که بنشینی پای غمم. و این فرق دارد با تنهاتر شدن....

رادیو هفت
دیدگاه ها (۱)

دلمان تنگ می شود گاهی برای بودن های خیالی آدم های عروسکی. دل...

انگشتانت را قرض می خواهم برای شمارش روزهای نبودنت. قرار نبود...

چقدر سخت است وقتی که می خواهم در فرار از تنهایی ، بند کفشهای...

سلام که واژه نبود. یک پرنده بود که از طلوع به غروب کوچ می کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط