part

part10
ات:من سرطان خون دارم و تکلیفم با خودم مشخص نیس
تهیونگ:اشک تو چشمام حلقه زد
ی. ی.ی.یعنی.چ.چ.چیی😢
ات:گریه متاسم ما نمیتونیم ازدواج کنیم من درمانم طول میکشه و شایدم بمیرم نمیتونم بچه دار بشم
تهیونگ:از کی این اتفاق برات رخ داده
ات:۲ ماهه
تهیونگ:نترس ما از پسش برمیایم درمان میشی
ات:فک نمیکنم ولی امیدوارم
تهیونگ:بیا بریم بیمارستان
ات: اوکی
بیمارستان
ات:بعد از ماینه دکتر باناراحت بهمون گفت
●بیماریتون خیلی شدت گرفته این درمان بشو نیس اگرهم باشه شیمی درمانیه ک طاقت نداری
تهیونگ:یعنی چی دکتر گریه این دختر همه زندگی منه ما میخوایم ازدواج کنیم
●میخواید شانستونو امتحان کنید ولی خطرناکه کلا ۲ ماه دیگ زندست
تهیونگ:گریهو داد. چرااااااااا چرااااااا
ات:تهیونگ اروم باش من میرم عمل شاید خوب شدم
تهیونگ:چطوری چطوری گریه داد
●اگه میخواید عمل کنید فردا اینجا باشید روز بخیر
تهیونگ:منم خودنو میکشم
ات:کاش اصلا باهم اشنا نمیشدیم
تهیونگ:این حرفو نزن من دوست دارم
ات:فردا میرم عمل
تهیونگ:نه نه نه
ات:اماا
تهیونگ:من میترسم خواهش میکنم نرو
ات:اگه خوب شدم ازدواج میکنیم و خوشبخت میشیم اگر هم نه خوشبخت بشی
تهیونگ:گریه
فرداااا