ب عمه گفت گمانم پدر نمیداند

بہ عمه گفت ؛ گمــانـــم پدر نمیداند...
به گریھ گفت؛ عزیزم! چرا ...خبر دارد!

از آنچه بر تو گذشته است کربلا تا شام
تنش جدا و سرش هم جدا خبر دارد
دیدگاه ها (۱)

.کاش می شد که ببافند کمی مویم راآب و آیینه بیارید پدر می آید...

••سوگند خورده اند كه قربانيت شوندمن مطمئنم آبرويم را نميبرند...

سخت است که روضه در وصف دختری باشدحالا تصور کن به دستش هم سری...

یارقیه‌جانمبابا خودت گفتی شبیه مادرم باشمن مثل زهـرا مادرت آ...

Step brother p5

---پارت ۹: روبه‌رو با گذشتهایزانا در خیابان‌های خلوت قدم می‌...

فیک عشق وحشی قسمت یازدهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط