پارت

پارت ۳۳
مدرسه وارثان

ب.ک سلام بچه‌ها
لنی و کوک سلام
کوک داشتین درباره چی حرف میزدین
لنی بزار برسیم
کوک خب چیه مگه(کیوت )
ب.ک لنی راست میگه
سان اا خب بشینین
* نشستن *
سان ها خب بچه ها میدونید که چند روز دیگه مامان تو و لنی از آمریکا میاد
کوک و لنی اره
ب.ک خب ببینید شما قرار به انواع میزبانان اصلی باشید
لنی یعنی چی
سان ها هیچی عادی فقط اینکه سخنرانی اصلی با شماست
کوک اوکی
سان ها و اینکه خانواده هان با پسرش میان مراقب باش
لنی اوکی
کوک برای چی مراقب باشه
لنی هیچی
کوک بگو
لنی میگم هیچی
جونگ کوک میگم بگو(جدی)
لنی بداً میگم
کوک باشه

"گوشی سان ها زنگ میخوره"
سان ها یه لحظه
{۵ مین بد}

سان ها جیون بدو باید بریم شرکت
ب.ک چرا
سان ها مدارک فروشگاه بوسان نیست
ر.ک باشه بدو ماشین رو بیار

سان ها و آقای جئون بچه ها ما میریم مراقب باشین

لنی و کوک باشه
کوک فقط ساعت چند میاین
سان ها احتمالا ۱۰ ۱۱ شب
*سان ها و آقای جئون رفتن*
کوک راستی برای چی آقای کیم گفت که مراقب باش

لنی خب بیبین دلیل اصلی که من به این مدرسه متقل شدم
این نبود که از فامیلیم استفاده شد بود این بود که خانواده هان قبل یکی از شریک های ما بود بد یروز خانواده هان یه. مهمونی گرفت بد ما رفتیم بد اونجا پسرش سیع کرد بهم تجا.وز کنه بد خوشبختانه یکی از بادیگارد ها فهمید بد از اون موقعه ما قرار دارد رو فست کردیم و من منتقل شدم به این مدرسه
کوک پس باید خیلی حواسم به فرشته باشه
لنی اره ، من برم لباسم رو عوض کنم تو هم میتونی یکی از لباس های بابام رو برداری
کوک باشه
__________________________
شرایط
۲۴۰ تا فالور
۶کامت
۱۸ لایک
___________________________
#فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_از_جونگکوک #فیکشن #رمان_از_بی_تی_اس #رمان_تهیونگ #چندپارتی #تک_پارتی #فیک #فن_فیک
#فن_فیک_بی_تی_اس