تازگی کسی در من به من خیانت میکند

تازگی‌ کسی در من به من خیانت می‌کند
من بغض می‌کنم، او صورتش می‌خندد ...
من بغض می‌کنم، او آسوده زندگی می‌کند
من بغض می‌کنم، او می‌رقصد ...
تازگی کسی در من ادای خوب زندگی کردن را در‌می‌آورد
هرقدر او بلندتر می‌خندد، من بیش‌تر دلم می‌گیرد ...
هرقدر او بهتر در نقش‌ش فرو می‌رود، من بیش‌تر می‌میرم بیش‌تر در خودم فرو می‌روم. بیش‌تر خودم را در خودم می‌پیچم ‌‌...
من دلم تنگ است، او می‌خندد
من از فاصله می‌رنجم، او می‌خندد
من در خیال دست و پا می‌زنم، او می‌خندد ...
هرقدر او بلندتر می‌خندد، من سرگیجه‌م بیش‌تر می‌شود ، دلهره‌م عمیق‌تر می‌شود.
هرقدر او بیش‌تر معاشرت می‌کند، من تنهاتر می‌شوم.
هرقدر او شادتر زندگی می‌کند
من تنهاتر می‌شوم ...
تنهاتر می‌شوم..................
دیدگاه ها (۲۵)

من تنهایی را زندگی کردم ...درست از همان روزی که وسط سال تحصی...

چنان موافق طبعِ منی و در دل من ...نشسته‌ای ...که گمان می‌برم...

برای رفتن‏نه خداحافظی می‌خواستم‏نه راه و نه چمدان ...‏در سرم...

تصمیم گرفته‌ام شما را فراموش کنم و مطمئن باشید فراموش خواهم ...

جنگی حاجی

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط