بهشت و همه ی آنچه در آن است فدای غبار قدم حیدر کرار

بهشت و همه ی آنچه در آن است فدای غبار قدم حیدر کرار ______________

روزی جبرئیل نزد نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود که امیرمومنان علیه السّلام وارد شدند. جبرئیل به احترام ایشان از جا برخواست . رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آیا به خاطر این جوان برخواستی؟ جبرئیل عرضه داشت آری ، او بر من حق استادی دارد پیامبر از چگونگی آن سوال فرمودند.جبرئیل عرض کرد: آن گاه که خدا مرا آفرید سوال کرد تو کیستی و نام تو چیست؟ و من کیستم و نامم چیست؟ من در پاسخ متحیّر ماندم. سپس این جوان در عالم انوار حاضر شد و پاسخ را به من آموخت. گفت بگو: تویی پروردگار بزرگی که نامت نیکوست و منم بنده ی خوار و اسمم جبرئیل است.بدین جهت برای او برخواستم و احترامش کردم. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: ای جبرئیل عمر تو چقدر است. پس جبرئیل عرض کرد: ستاره ایست که هر سی هزار سال از عرش طلوع می کند و من سی هزار بار طلوع آن را دیده ام. پس حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: چنانچه ستاره را ببینی آنرا می شناسی؟جبرئیل عرض کرد چگونه نشناسم! آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: یا علی عمامه ی خود را از پیشانی بردار. همین که آن را کنار زد نور آن ستاره را در پیشانی امیرمومنان علی علیه السلام دید.القطره: 1/190
دیدگاه ها (۱)

بسم رب الفاطمه.امام صادق علیه السلام فرمودند:همانا روز #سقیف...

باز هم آب بهانه شد و یادت کردم یادت افتادم و با گریه عبادت ک...

عصر عصرتنهاییست!!!نگاه که کنی میبینی همه ترجیح میدهند صندلی ...

نشسته ام که بنویسم غصه ها دارمدوباره شوق سفر سوی کربلا دارمه...

درسنامه مهدویت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، از نسل ...

یاعلیُّ ياعلىُّ ياعلىّ🍃✍ از عبدالله بن اسعد بن زاره نقل شده...

🌸 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم🌸 اَلحَمدُ لِلّه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط