لبخند تو عشق است ولی با همگان نه

لبخند تو عشق است ولی با همگان نه …
با ما به از این باش ؛ ولی با دگران نه …

رسوایی راز دلت از چشم تو پیداست …
خواندم ز دلت آری و گفتی به زبان نه …

زیبایی هر عشق ؛ به بی نام و نشانیست
ما طالب عشقیم ؛ ولی نام و نشان نه …

میخواستم آتش بزنم شهر غزل را …
وقتی سخن عشق تو آمد به میان نه …

حالا که قرار است به دست تو بمیرم …
خنجر بزن ای دوست ؛ ولی زخم زبان نه
دیدگاه ها (۱)

درد داردکه خود علت لبخند شویو دلت در همه حالاتپر از غم باشد....

درد آدمی آن زمان آغاز میشود که محبت کردن را میگذارند "پای اح...

شب عبور شما را شهاب لازم نیست که با حضور شما آفتاب لازم نیست...

بودنت مهر عمیقی ست،یقین است عزیزقـلب تـو بکرترین جای زمین اس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط