آنقدر در خودم گم شده ام

آنقدر در خودم گم شده ام
وآنقدر افکارم مشوش وپراضطراب
است که ناگهان دیدم میتوانم برایش
پیامی بفرستم وهمین شد که کلماتم به
اشک چشمهایم در آمیخت وبرایش نوشتم از دلتنگی هایم از اشکهایی که سوی چشمهایم را بشدت گرفته تاجایی که بسیار ضعیف شده اند برایش نوشتم از قصه ان مرد که چگونه جگر گوشه اش را فدای معشوق کرد نوشتم وگریشتم ونوشتم به امید وارزویی من با جان ودل نوشتم اما وقتی برایش فرستادم ناگهان ناپدید شدن تمام درد دل هایی که ...
چرا بامن چنین میکند
بامنکه هیچکسی در عاشقی نظیرم نیست بامنکه چیزی تامرگم نمانده اما
هنوز عاشق ودلتنگ اویم ...
دیدگاه ها (۰)

نمیدانم چه خطائی کرده ام که اینچنین سرزنشم میکنی اما ماه من ...

معشوق محبوب وبازیگوش من!!!تو از دلتنگی های یک مرد عاشق چه می...

هنوز مجنون نشده ام یا شاید گمان میکنم نشده ام اما هرچه هست د...

آرزو میکنم ...آرزو میکنم اگر همین پاییز هم بگذرد وما باز چون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط