چند پارتی درخواستی بخش دوم

روی صندلی پارکی نشستم .. و ماشین و نگاه میکردم .. یعنی منتظر کی بود .. که ... یه دختر با لباس باز .. سوار ماشینش شد ... و ..
شروع به بوسی...دن .. هم کردن ...
ای...ن .. یع...نی دا..ره ...به..م خیا.....نت می‌..کنه .. نتونستم تحمل کنم و از ماشین دور شدم ....
چرا .. چرا وقتی باید کنارم باشه .. داره بهم خیانت می‌کنه ..
به خونه رسیدم .. در و باز کردم .. الان واقعا حوصله ی چیزی رو نداشتم .. فقط میخواستم .. خودم و خالی کنم ..
بالشتی که روی مبل بود و برداشتم و ....
شروع کردم به گریه کردن
یعنی وقتی می‌گفت کار داره ..
می‌رفت پیش اون زنِ ..
هه .. چه احمق بودم ..
گریه ام بیشتر شد ... الان مطمئنم اگه بمیرم بهش کمکِ بزرگی میکنم .. رفتم توی اتاق و وارد حموم شدم .. چاقوی که روی میز آشپزخونه بود و برداشتم .. خواستم روی دستم بکشم .. نه وقتی میتونم کاری کاری کنم .. عذاب وجدان بگیره ... چرا باید انقدر راحت بمیرم ..

(ویو جونگکوک )

با سولا رفته بودیم بیرون اوفففف ..
باید این دختره ی هر..... زه رو تحمل کنم ..
اگه بخاطر مقام شرکت نبود ‌... حتی نمی‌خواستم روش و ببینم .‌..
بلاخره تمام تلاش های که کردم جواب داد و تونستم .. اطلاعاتی برای نابود کردن شرکتشون پیدا کنم ..
بلاخره میتونم از این دختره و باباش خلاص بشم ..
ساعت ۲ بود .. برگشتم خونه .. درسته به ا.ت خیانت کردم .. ولی مجبور بودم ..
وقتی وارد خونه شدم .. رفتم توی اتاق .. ولی کسی نبود .. یعنی کجاست .. رفتم توی آشپزخونه.. که یه کاغذ روی یخچال بود ..
کاغذ و برداشتم و بازش کردم ..
دیدگاه ها (۸)

چند پارتی درخواستی بخش سوم (آخر)

دوپارتی درخواستی بخش اول

چند پارتی درخواستی بخش اول

چند پارتی( درخواستی)بخش چهارم (آخر)

تکپارتیموضوع:وقتی بی خبر میره سفر کاریاز زبون شوگا:از چند رو...

درخواستی🖤🩸🩸

#Gentlemans_husband#season_Third#part_296به جمله  اخرش کمی ف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط