چه در قلعه بی نهایت میگذرد

چه در قلعه بی نهایت میگذرد ۳ :

- دوما با خنده‌های معروفش گفت: «هرکی بهترین غذا رو درست کنه، من بهش بستنی رایگان می‌دم!»
- آکازا جدی‌ترین حالتش را گرفت و گفت: «من استاد آشپزی هستم!» و شروع کرد به خرد کردن سبزی‌ها… اما دیوار قلعه حرکت کرد و همه‌ی سبزی‌ها روی زمین ریخت.
- گیوکو تصمیم گرفت غذا را داخل کوزه درست کند. وقتی کوزه ترکید، غذا مثل آتش‌بازی پخش شد و همه از خنده غش کردند.
- هاتنگو نسخه‌های مختلف خودش را فرستاد تا غذاهای متفاوت درست کنند؛ یکی سوپ شور، یکی کیک شیرین، یکی غذای سوخته. آخرش خودش گیج شد که کدام غذا مال اوست!
- کوکوشیبو خیلی جدی خواست یک غذای سنتی درست کند، اما چون چشم‌های زیادی داشت، هر چشم یک دستور آشپزی متفاوت می‌خواند و غذا تبدیل شد به ترکیب عجیب و خنده‌دار.
- دوما بستنی‌ای درست کرد که آنقدر بزرگ بود، آکازا مجبور شد با مشت خردش کند.
- گیوکو یک کوزه‌ی سوپ ساخت، اما وقتی ترکید، همه‌ی شیاطین مثل باران سوپ‌پاشی شدند.
- هاتنگو وسط آشپزی شروع کرد به گریه و گفت: «غذا خیلی شور شد!» و نسخه‌ی دیگرش خندید: «نه، خیلی شیرین شد!»
- کوکوشیبو سعی کرد جدی بماند، اما وقتی غذاش شبیه یک موجود عجیب شد، دوزی گفت: «این غذا نیست، هیولاست!»
مسابقه هیچ برنده‌ای نداشت، چون همه‌ی غذاها یا ترکیدند، یا سوختند، یا تبدیل به موجودات عجیب شدند. اما شیاطین آنقدر خندیدند که قلعه بی‌نهایت پر از صدای قهقهه شد. در نهایت تصمیم گرفتند به جای غذا، فقط با هم بازی کنند و قلعه را به یک زمین فان تبدیل کنند.
دیدگاه ها (۰)

چه در قلعه بی نهایت میگذرد ۴ :بازیگران نمایش- دوما نقش کارگر...

گیر کردن آکازا و دوما تو آسانسور:آسانسور قدیمی ساختمان ناگها...

چه در قلعه بی نهایت میگذرد ۲ :- دوما با خنده‌های معروفش داور...

چه در قلعه بی نهایت میگذرد ۱ :(اگر دوست داشتید بگید پارت ۲ ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط