اندک اندک جمع مستان میرسند

*****************

اندک اندک جمع مستان می‌رسند
اندک اندک می پرستان می‌رسند

دلنوازان نازنازان در ره اند
گلعذاران از گلستان می‌رسند

اندک اندک زین جهان هست و نیست
نیستان رفتند و هستان می‌رسند

جمله دامن‌های پرزر همچو کان
از برای تنگدستان می‌رسند

لاغران خسته از مرعای عشق
فربهان و تندرستان می‌رسند

جان پاکان چون شعاع آفتاب
از چنان بالا به پستان می‌رسند

خرم آن باغی که بهر مریمان
میوه‌های نو زمستان می‌رسند

اصلشان لطفست و هم واگشت لطف
هم ز بستان سوی بستان می‌رسند


#مولانا
دیدگاه ها (۶)

شراب شوق می نوشم به گرد یار می گردمسخن مستانه می گویم ولی هو...

شعر اگر داری بیا من بی تو کم آورده امدر میان دادگاهت متهم آو...

بیستــــــ و نهم دی ماه زادروز استـــــاد معین تقدیـــــم به...

به دستای نیاز من نگاهی کن از اون بالا… من این آرامش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط