حس من بعد یه هفته سر زدن به ویسگون

حس من بعد یه هفته سر زدن به ویسگون … @_@
خبریه و من بیخبرم ؟!…
نکنه تو ویسگون حکومت نظامی برقراره ؟!!!

سکوت یه وقتهایی خوبه ولی دیگه نه تا این حد که وقتی میای می بینی هیچ کس نیست …
سوت و کور … -_-

یه جورایی ترس و وحشت مستولی میشه رو قلب آدمی …

دلمم نمیاد یه پست سوزناک خداحافظی بزارم و تموم …

والا چیه خب از این کارها بلد نیستم میترسم به جای اینکه پستم خون چکان و جگر خراش شه ، طنز و فکاهی از آب درآد ;-)

مزاح بود …
ان شاء الله هر جا هستین ، خوش و خرم و سلامت باشین …
آدینه تون عسل !


( این پست به صورت موقته …
اصلا نمیدونم باید تو کدوم قسمت بزارمش …
انگار موضوعیت خاصی نداره … همینجوری از رو سردرگمی میزارمش تو قسمت خاطرات ، میدونم بی ربطه ولی خب … اینجوریاست دیگه :-) بله … )
دیدگاه ها (۱۲)

‍ اول شهریور روز پزشک مبارک !هر روز، روز پزشک است …روز پزش...

....

هوا یه جوری گرم شدهلباسای شسته شده از پشت پنجره هی خودشونو م...

خداوندا ! هر کس اعتماد بر کسی دارد یا امید به جایی غیر تو …...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط