غیر از این داغ که در سینۀ سوزان دارم

┅✶❤ ✶┅ •❥●●❥• غیر از این داغ که در سینۀ سوزان دارم
چه گل از گلشنِ عشقِ تو به دامان دارم ؟

این همه خاطرِ آشفته و مجموعۀ رنج
یادگاری ست کزان زلفِ پریشان دارم
مگذر ای خاطرۀ او ز کنارم، مگذر
موجِ بی ساحلِ اشکم، سرِ طوفان دارم
خارِ خشکم، مزن ای برق به جانم آتش
که هنوز آرزوی بوسۀ باران دارم
#شفیعی_کدکنی ┅✶❤ ✶┅ •❥●
دیدگاه ها (۱)

خواستم در دفترم عکسی کشم از صورتت دیدم از بس ناز داری دل ز د...

تمامِ دلتنگی هایم را برایش نوشته ام؛خط به خط...روز به روز......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط