سناریو درخواستی

وقتی زنشونی چهارده سالته و بدن اجازشون رفتی بیرون اوناهم واسه تنبیهت نزدیک سه ماه بود خونه نیومدن ک از بیمارستان بهشون زنگ میزنن میگن خودکشی ناموفق داشتی و یه نامه تو خونه بوده ک نوشتی اوپا خیلی دوست دارم و صب کردم بیای اما مث اینکه فعلا قصد اومدن نداری پس خدافظ


نامی :همون جا تلفن از دستش میوفته و میشینه گریه میکنه


جین :سریع خودشو میرسونه بیمارستان ونگرانته


شوگا :سریع میاد بیمارستان بالا سرت همه رو مرخص میکنه و میشینه ساعت ها این ابر بهار گریه میکنه و نمیخوابه تا بهوش بیای


جیهوپ:میاد بالا سرت و یه عالمه گریه میکنه انقدر که بیهوش میشه


جیمین:مثل جیهوپ


تهیونگ:همش خودشو لعنت میکنه و انقدر گریه کرده که چشماش پف کرده


جونگ کوک: اون شیر موزای که توی خونه تو یخچال براش درست کرده بودیو کنار گذاشته بودی میخوره و هی بهت نگاه میکنه وامیدواره که بلند بشی


هق هق هق چقدر خودم گریه کردم
دیدگاه ها (۱)

سناریو درخواستی

سناریو درخواستی

سناریو درخواستی

خب دیگه نامه ای به پارتنر ایندم

وقتی شب مست بودنو و ا. ت حامله ست و اونا تا حد مرگ اونو زدن ...

اینم پارت چهارده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط