کیستی در دل شب نام تو نجوای من است

کیستی در دل شب نام تو نجوایِ من است؟
نیستی و همه شب عشق،تمنایِ من است
.
قلب من پر بکشد سوی دلت،شهر به شهر
تا که یادت برسد،عیش،محیّایِ من است
.
رودِ پُر آبْ شود خشک،غمم نیست که نیست
ساحلِ غم زده ام،چشمِ تو دریایِ من است
.
گر که آوار شود یکسره عالم به دلم
نیست باکم که دلت،غرقِ تماشایِ من است....
.
فصلِ سرما که رسد، دست به آتش نبرم
بوسه ی مشتعلت،رونقِ گرمایِ من است
.
من به حل کردنِ هر مسئله ای استادم
زلفِ پرپیچِ تو در باد،معمایِ من است
دیدگاه ها (۱)

من مرده آغوشم ، آغوش نمی خواهی؟دلبسته این نوشم ، این نوش نمی...

میبوسمت اگر چه حلال تو نیستممیبوسمت اگر چه که مال تو نیستمجز...

عید من جای سماق و سمنو خنده ی تو سبزه ی سفره ی من روی فریبند...

عید شد باید بپرسم حال و احوال تو رایا بگیرم در نگاه قهوه ات ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط