دو پارتی وقتی میاد خواستگاریت

♧دو پارتی ♧ ( وقتی میاد خواستگاریت )


#هان
#جیسونگ
#استی

زدید و هان لیوان رو برداشت و رفتی به سمت آشپز خونه و دسر ها رو آوردی و گذاشتی روی میز
پدر هان شروع کرد به حرف زدن و گفت : در اینجانب من پدر هان دختر شما رو برای پسرم می خوام آیا قبول دارید ؟
پدر و مادرت دوست داشتن یکم لفت بدن بخاطر همین باعث شد که پدر هان دوباره اون سوالو بپرسه این دفعه مامان و بابات گفتن بله تو خیلی خوشحال شدی و هان هم بهت خیره شده بود مامانت رفت کا سینی یه انگشتر ها بودن رو بیاره و آورد تو و هان وایستادید مادرت انگشتر رو دستتون کرد و قیچی رو به بزرگ خانواده داد
که پدر هان بود
و پدر هان هم رمان رو برید ...لیلیلیلیلیلی مبارکه 😅

اهم( پایان )
دیدگاه ها (۷)

Bay به انوان صدای تفنگ ساخت خودم no ex no next for...

دوست دارم خوشحال باشم: اما تموم مدت به چیزای غمناک فکر میکنم...

♧دو پارتی ♧ ( وقتی میاد خواستگاریت )#هان#جیسونگ#استی توضی...

اون سیسپکا رو دیدی وای چه هاتههههههههه .)

سناریو: (وقتی که دارن میبوسنت و....)وقتی که یه شب رو خونه ی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط