چشم بر چشمان من می زد گره بر روسری

چشم بر چشمان من می زد گره بر روسری
بودنش یڪ خواب بود و رفتنش ناباوری

من نگاهش می ڪنم او هم نگاهم می ڪند
او برای دل بریدن من برای دل بری

واژه ها را از دهانم یڪ به یڪ دزدید و رفت
سهم من از عشق شعری شد بنام دیگری

عشق یعنی تار موهای تنت می ایستد
هر ڪجا ڪه نام او را روی لب می آوری

در سرم بیهوده رویای پریدن با تو بود
چیست دنیا جز قفس وقتی ڪه بی بال و پری
دیدگاه ها (۴)

😔 😔

بعضی وقتا فقط باید نترسیم و امتحان کنیم . چه نتیجه بده یا ند...

بهمن بی تو #به_منسخت گذشت چشمهای اسفند بی قرار قدمهای توستاس...

برای داشتن یک زندگی آرام و پر از عشق؛اول عاشق خودت شو،خودت ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط