نه انــدوهـے در چشمـانمو نه ملالے در ســر انگشتــانمکه نامت را مےنویســم...چشــم هایــمدر پیلــه ای از ابـــریشم و عشـــــقخواب تــو را مےبینندشایــد نخستیــن دیدارمانامروز باشـــدبا ســــلامے در سکــــوت...